قند پارسی.

فرهنگ و ادب
آخرین مطالب
آخرین نظرات

ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران

بیداری ستاره در چشم جویباران

آیینه نگاهت پیوند صبح و ساحل

لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران

باز آ که در هوایت خاموشی جنونم

فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران

ای جویبار جاری! زین سایه برگ مگریز

کاین گونه فرصت از کف دادند بیشماران

گفتی به روزگاری مهری نشسته گفتم

بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران

بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز

زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران

پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند

دیوار زندگی را زین گونه یادگاران

این نغمه محبت، بعد از من و تو ماند

تا در زمانه باقیست آواز باد و باران
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۵
م.ر م.س