قند پارسی.

فرهنگ و ادب
آخرین مطالب
آخرین نظرات

شناخت خدا از دیدگاه حضرت مولانا 1

يكشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۴۰ ب.ظ

به خواندش می ارزد باور کنید :خداوند ما البته این گونه است !

   روزی دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمردی فقیر ریخت . پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت . پیرمرد در راه با پروردگار سخن می گفت : « ای گشایندۀ گره های ناگشوده ، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای .»

    در همین حال ناگهان گره ای از گره دامنش باز شد و گندم ها بر زمین ریخت. او با ناراحتی گفت :

من تو را کی گفتم ای یار عزیز        کاین گره بگشای و گندم را بریز

آن گره را چون نیارستی گشود         این گره بگشودنت دیگر چه بود

    نشست تا گندم ها را از زمین جمع کند ؛ در کمال ناباوری دید که دانه های گندم روی ظرفی از طلا ریخته است .

تو مبین انـدر درختی یا به چاه         تو مرا بین که منم مفتــــــاح راه

     پروردگارا ، به فضل و رحمانیتت گره از کار همگان بگشا.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۲۴
م.ر م.س

نظرات  (۶)

Thanks for finally writing about >شناخت خدا از دیدگاه حضرت مولانا 1 ::
قند پارسی.
۳۰ آذر ۹۷ ، ۱۲:۲۷ dat khu trung son
Awesome article.
It's remarkable designed for me to have a web site, which is valuable in support of my know-how.

thanks admin
Hello every one, here every one is sharing these familiarity, so
it's fastidious to read this website, and I used to visit this webpage every day. http://goafleamarket.com/user/profile/17467
Hey! I just wanted to ask if you ever have any issues with hackers?
My last blog (wordpress) was hacked and I ended up losing a few months
of hard work due to no backup. Do you have any solutions to protect against hackers?
و خدایی که در این نزدیکی است !

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">