با شاعران - شب عاشقان
سعدی:
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اوّل شب در صبح باز باشد
صائب تبریزی:
تورا چه غم که شب ما دراز می گذرد
که روزگار تو در خواب ناز می گذرد
ابوسعید ابوالخیر:
شب خیز که عاشقان به شب راز کنند
گرد در و بام دوست پرواز کنند
امیر خسرو دهلوی:
خوش آن شب ها که با وی بودمی گه مست و گه سرخوش
جهانم می شود تاریک چون یاد آرم آن شب ها
ایرج میرزا:
دیگران سرمست در آغوش جانان خفته اند
آن که بیدار است هرشب مرغ شبگیر است و من
باستانی پاریزی:
باز شب آمد و شد اوّل بیداری ها
من و سودای دل و فکر گرفتاری ها
سیمین بهبهانی:
ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت
گل سپیده شکفت و سحر دمید بیا
رهی معیری:
چه رفته است که امشب سحر نمی آید
شب فراق به پایان مگر نمی آید
شاطر عباس صبوحی:
مکن دریغ زمن ساقیا شراب امشب
از آن که ز آتش خود گشته ام کباب امشب
عماد تربتی:
امشب منم و جام می و یار ای شب
تعجیل مکن به صبح ،زنهار ای شب
عماد خراسانی:
امشب ندانم ای بت زیبا چه می کنی
ما بی تو خون خوریم ،تو بی ما چه می کنی
کلیم کاشانی:
چه بگویم که شبم بی تو چه سان می گذرد
صبحم از تیرگی شب ز صفا می افتد
نیاز کرمانی:
قدم نهاده مگر ماه بر زمین امشب
که روشن است مرا بزم این چنین امشب
🌹🌹🌹منبع کانال دانشرام