عاشقانه104
یک قدم سویم بیایی ، سوی تو پر می کشم
طرح پـروازم به ســویت را کبــوتر می کشم
باز دل دل می کنی تا تشنه ی عشقت کنی
من شراب عشق را با جام تو سر می کشم
نقش لبخند تو در چشمان من جا مانده است
صــورت ماه تــو را از ماه بهتــر می کشـم
کوهی از دردم ،بگویی دوستم داری عزیز
من به صد بار انعکاسش را مکرر میکشم
اندکی از درد دوری اندکی از درد عشق
از تو و دنیای بی مهری برابر می کشم
صبح با یادت چه بی تابم شبـم بی تاب تر
روز ، تا شب بارغمهایم چه محشر میکشم
احمد_سلمانی
.........
🌊🐳
خبرت هست که در ساحلِ نزدیک شما
خودکشی کرده نهنگی تنها؟
بی ندامت به زمین میکوبید
دست و پایی که نداشت!
دل به دریا زده بود؟
نه گمانم که دلش را زده بود
آب دریای بزرگ
هوس غوطه خوری در وسطِ تُنگِ دلت داشت دلم
من به ساحل زدم و یادم نیست
قبل از آنی که هوایی بشوم
به چه اندازه دلم روشن بود
دیر فهمیده ای انگار دلم
خیلی دیر
در دلش جا نشدی!
🌊🐬
عرفان پاکزاد
........
تو وقتی میبینی که من افسرده ام نباید بگذری،
سکوت کنی،
یا فقط همدری کنی!
بنا کننده شادی های من باش!
مگر چقدر وقت داریم؟!
یک قطره ایم که
می چکیم در تن کویر و تمام می شویم...
نادر ابراهیمی
........
عشق را در کشور ما آبرویی دیگر است
یوسف اینجا بر سر راه زلیخا میرود
صائب_تبریزی
.......
صبحها وقتی خورشید در میآید
متولد بشویم
هیجانها را
پرواز دهیم
روی ادراک ‚ فضا ‚ رنگ صدا
پنجره گل نم بزنیم
آسمان را بنشانیم
میان دو هجای هستی
ریه را از ابدیت پر و خالی بکنیم..
کار ما شاید این است
که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت بدویم..
سهراب_سپهری✨🌺
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌸