عاشقانه 103
هرچه گفتیم جملگی از عشق خاست
جز حدیث عشق گفتن دل نخواست
حشمت این عشق از فرزانگی است
عشق بی فرزانگی دیوانگی است
هوشنگ_ابتهاج
.........
✨
من ماه میبینم هنوز
این کورسوىِ روشنو
اینقدر سوسو میزنم
شاید یه شب دیدى منو...
روزبه_بمانی
.......
.
پریشانم شبیه زلفهای وحشـــى ات در باد
شبیه پیکر ایران پس از فتحش به دست ماد
غــــرورم جای خود اماچنین انکار ممکن نیست
که این کشور پس از عاشقشدن در دست تو افتاد
آریا_صلاحی
.......
وقتی آدم
نمی نویسد
یا پُر از
حرف است
یا چیزی
برای گفتن ندارد
پُر از حرفم اما
چیزی
برای گفتن ندارم..
........
باید تمامِ
مَردمِ دنیا "بنان" شوند
از بس تو را
"الهه ی ناز"
آفریده اند ...!
........
هر تار زلف جانان ، باشد شب درازی
کو آن کسی که گوید یک شب هزار شب نیست
حلوایی_شیرازی
........
شبی با دل به هجران تو ای سلطان ملک دل
میان گریه می گفتم که کو ای ملک سلطانت
چه شبهایی که چون سایه خزیدم پای قصر تو
به امیدی که مهتاب رخت بینم در ایوانت
شهریار