قند پارسی.

فرهنگ و ادب
آخرین مطالب
آخرین نظرات

عاشقانه 100

دوشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۵۲ ب.ظ

بیا قرار‌ بُگذاریم

هر شب

راس ساعتِ عاشقی

با قرارِ بیداریِ مان

بی قرار‌کنیم دنیا را

تو عاشقانه نگاهم کنی

تا من شعرهایم را بزنَم زیرِ بغلم

تو نَفَس باشی 

تا من زندگی کنم

تو رویای تعبیر شده‌ام باشی!

تا من عاشقانه شاعری کنم

بیا قرار بُگذاریم

هر شب

دنیا را بی خواب ‌کنیم!

تا عاشقیِ مان را تماشا کند!

........

‍ زهر ِ مار و دوستش داری، ولم کن لعنتی!

درد و شب تا صبح بیداری، ولم کن لعنتی!


بعد از این دیگر نبینم تب کنی با یاد ِ او

خسته هستم از پرستاری، ولم کن لعنتی!


قهوه اش کم ترکمن چای ِ تو را بر باد داد؟

کوفت و چشمان ِ قاجاری! ولم کن لعنتی!


کور بودی و ندیدی بر سرش تور ِ سپید؟

رفته از یاد ِ تو انگاری، ولم کن لعنتی!


کم نشستی گریه کردی خش به خش با برگها

پشت ِ آن ماشین ِ گلکاری؟ ولم کن لعنتی!


جز دو چشم ِ خیس ِ پُر حسرت که از تو دور شد

شد چه سهمت از وفاداری؟ ولم کن لعنتی!


باز بغ کردی نشستی گوشه ای با خاطرات

همصدا با چاردیواری؟ ولم کن لعنتی!


مرگ و دلتنگی! نکش این قدر آه از پشت ِ آه

مرده شوی ِ زیر سیگاری، ولم کن لعنتی!


"خسته ام من، مثل ِ مرغ ِ بال و پر.." دیگر بس است

خسته ام از بغض ِ "یسّاری" ، ولم کن لعنتی!


من رفیق ِ دردهای ِ هر شب ِ تو نیستم

بیخیالم شو چه اصراری؟ ولم کن لعنتی!


شاعر ِ دیوانه! پا بردار از روی ِ دلم

کم کن از دوش ِ جهان باری، ولم کن لعنتی!


آینه بشکن زد و گفت عاشقش هستی هنوز؟

شاهرگ با گریه گفت: "آری.. ولم کن لعنتی"!

شهراد_میدری 

.........

@selseleyemoyedost



حافظ غزل نمی نوشت

اگر تو نبودی 

و مولوی، در همان

 مثنوی منجمد می شد!

گلستان سعدی می پژمرد

خیام، رباعی را نمی شناخت

و باباطاهر، دوبیتی های 

سوزناکش را...


نیما تمام عمرش را 

به نوشتن قصیده می گذراند

اگر تو نبودی؛

و شاملو 

آیدا را پیدا نمی کرد


تو 

دختر همسایه نصرت رحمانی 

بودی

مشیری بی تو 

از آن کوچه گذشت 

و سیبی که 

حمید مصدق چید 

از دستان تو به خاک افتاد


تو 

فرشته ی الهام تمام شاعران بودی

مخاطب همه ی 

شعرهای عاشقانه!

یک روز لیلی نام گرفتی 

یک روز شیرین 

روز دیگر زهره...


در شعرهای من اما

نام تو نامرئی ست

عاشقانه ای برایت خواهم نوشت

که با صدا زدن نامت

تمام زنان فارسی زبان 

برگردند..!

یغما_گلرویی

⭕️🌸

شعار و ناسزا چــــرا "تــو" اشتباه کرده ای

تمام عــــمر رفــته را تویی تــــباه کرده ای


به آسمان نـــگاه کن به ظرف آب خـیره ای

از عکس ماه کاسه ات خیال مــاه کرده ای


چقدر یوسف آمد و چـقدر چــــاه کنده ای

چـقدر با بـرادری به قــــعر چــــاه کرده ای


کریه مانده صورتت نـگاه تو به روبروست

به جای آیـنه فــــقط به ما نــــگاه کرده ای


به بند می کشی بکش عذاب می کنی بکن

بساط تخت سلطنت به جای شـاه کرده ای


بهشت مال تــو بــــرو جهــــنّمش برای من

همین جهــــنّمی که تو نـمد کـــلاه کرده ای


ترانه پشت میله ها لبان فـــرّخی کجاست

لبی که دوختی منم تو رو سیـــاه کرده ای

علی__نیاکوئی_لنگرودی 🍁

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۵/۰۲
م.ر م.س

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">