واژه واژه درد می بارد به ...
يكشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۰۹ ب.ظ
واژه واژه درد می بارد به رویِ دفترم
حال من از بد گذشته از همیشه بدترم
هی شما گفتی که بهترمیشود احوال من
خسته ام از زندگی و زخمهای پیکرم
دست در دست رقیبِ نانجیبم داده ای
باز هم تکرار آن پشت و حریفِ خنجرم
در کنارش دیده ام لبخند نازی میزنی
غافل از آهِ منیِ و این دو چشمان تَرم
آسمان در باورم پیوند دارد با زمین
آتشی افکنده ای در سینه و بال و پرم
سوختم, پرپر زدم, بیهوده جان را باختم
بعد از این راحت نمیخوابم درون بسترم
بازهم با چَشمِ زیبایت به دل زخمی بزن
من تمام زخمهایت را به جانم میخرم...
#امیر_اخوان
۹۵/۱۲/۲۹