حکایت های جالب و واقعی 17
سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۲ ق.ظ
امان از بی کسی !
در دفترهمکاران دبیرستان نمونه دولتی ... منطقۀ 19 ، یک دست رختخواب بالای کمد معلم ها خودنمایی می کرد . شیطنت و شوخی همکاران گل کرده بود و هر کس چیزی می گفت ؛ از معاون مدرسه جویا شدیم ، ینده خدا سرش را پایین انداخت و گفت :« برای دانش آموز ... است . پدر و مادرش مرده اند و بندۀ خدا بی سرپرست است و در پارک می خوابد ! عجالتاً به او پناه داده ایم و بعد از اتمام ساعت کاری ، در مدرسه می خوابد تا مقدّمات پذیرش او را در یکی از مراکز فراهم کنیم.
۹۴/۰۴/۱۶