حکایت های جالب و واقعی 9 / حاضر جوابی کودکان را جدّی بگیریم ! 3
شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۰۶ ق.ظ
باند
حمید آقا ک... از همکاران محترم منطقۀ 19 تعریف می کرد برای تهیّۀ دارو به داروخانه رفتم و منتظربودم نسخه ام را بپیچند . در این حین پسر چهار پنج ساله ای به داروخانه آمد و روبروی پیشخوان ایستاد و گفت : « آقا باند دارید ؟ » فروشنده گفت : « برای بستن زخم می خوای ؟ » پسر بچّه گفت : « پ ن پ می خوام هواپیمامو توش فرود بیارم !»
حمید می گفت فروشنده بدو از در پیشخوان بیرون پرید و دنبال بچّه کرد و گفت : « فلان فلان شده این قدشه چقده زبون داره ، بزرگ شه چی می شه !»
۹۴/۰۴/۰۶