حکایت های جالب و واقعی 6
سه شنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۵۴ ب.ظ
نامدارخان
نامدارخان سردسته ی دزدهایی بود که گاه و بیگاه به روستائیان می زد و دارایی اندک آنان را می برد .ظاهراً درغار دزدبن ( دیزبن فعلی) ساکن بودند. عیسی خان برای حفظ امنیت شیخانبر و گوهرسرا ضابط می فرستاد و شبگرد گذاشته بود تا مردم امنیت نسبی داشته باشند.چون رفت و آمد دزدها تحت کنترل بود دزدها از خان اجازۀعبور و مرور نامحسوس گرفتند با این شرط که در حوزۀاستحفاظی عیسی خان دزدی نشود.گویا گوسالۀ یکی از رعایا پس از این ماجرا ربوده می شود و عیسی خان به نامدارخان اعتراض می کند نامدارخان می گوید کار یکی از اعضای گروهش است و قول می دهد آن را پس دهد . شبانه گوساله را می آورند و به همان شاخه درختی که بسته بود می بندند و ناپدید می شوند.
۹۴/۰۳/۱۹