عاشقانه 68
به مرگ چاره نجستمٖ که در جهان مانم
به عشق زنده شدم تا که جاودان مانم
شهریار
.......
پر می کشی و وایٖ به حال پرنده ایی
کز پشت میله ی قفسی عاشقت شدست
آیینه ایی و اه که هرگز برای تو
فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شدست
**
با یقین آمده بودیم و مردد رفتیم
به خیابان شلوغی که نباید رفتیم
می شنیدیم صدای قدمش را اما
پیش از آن لحظه که در را بگشاید رفتیم
زندگی سرخی سیبی ست که افتاده به خاک
به نظر خوب رسیدیم ولی بد رفتیم
آخرین منزل ما کوچه سرگردانی است
دربه در در پی گم کردن مقصد رفتیم
مرگ یک عمر به در کوفت که باید برویم
دیگر اصرار مکن باشد، باشد، رفتیم
فاضل فاضلی
🍃🍃🌷
قطره قطره به هوای چه کسی لبریزم
شمعِ سوزانم و از شعله نمی پرهیزم
حال توفانی من معرکه ی روزِ جزاست
فصلِ بی حاصلی ام، سالِ پر از پاییزم
شاخه ام دسته ی طغیان تبر شد، هیهات
آه ، لعنت به من و دامنِ دشمن خیزم
هر که را چشمه ی چشمم چو نهالی پرورد
رفت ... دل ماند و همین باغ و برِ ناچیزم
قامتِ سروِ تو چون دارِ اناالحق شد و من
عاقبت مضطرب از پای تو بر می خیزم
کمال حسینیان
🍃🍃🌷🌷🍃🍃
دلبرا بی تو بغل را چه کنم ؟
بی لبت قند و عسل را چه کنم ؟
گر نپیچد نفسِ بودنِ تو
من حسودانِ محل را چه کنم ؟
🍃🌸
چــه شیرین اســـــت
طعــم پیامکی کــه میگـــوید:
کجایی؟
ناشناس
.......
آرام دوستت دارم
آرام و بی ازار
آنقدر که صدای ترک خوردن احساسم را نشنوی
مرا عطر حضور تو کافیست
تو را بو میکشم
و با عطر احساست یک عمر زندگی می کنم
امیرعباس_خالقوردی