ما را ز سر بریده می ترسانی
لطفاً به ادامۀ مطلب رجوع کنید.
- آفتاب به سر درخت ناربندان:
آفتاب به سر درخت ناربندان است |
عاشق به میان کوچه سرگردان است |
سیصد گل سرخ و یک گل نصرانى |
ما را ز سر بریده مىترسانى؟ |
گر ما ز سر بریده مىترسیدیم |
در کوچه عاشقان، نمىگردیدیم ) در محفل عاشقان نمی رقصیدیم ) |
اى خدا حبیبم نیومد |
اى خدا طبیبم نیومد |
اى خدا دلبرم نیومد |
اى خدا سرورم نیومد |
تا ترا دیدم، ندادم دل به کس |
عاشقم کردى به فریادم برس ........................................... با الهام از این ترانۀ ملی و حماسی شعر زیر سروده شده است. سیصد گل سرخ، یک گل ِ نصرانی ما را ز سر بریده می ترسانی؟ ما گر زسر بریده می ترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
در محفل عاشقان خوشا رقصیدن دامن زبساط ِعافیت برچیدن در دست سر بریده ی خود بردن در یک یک کوچه کوچه ها گردیدن
سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی ما را ز سر بریده می ترسانی؟ ما گر زسر بریده می ترسیدیم در محفل ِعاشقان نمی رقصیدیم
هرجا که نگاه می کنم خونین است از خون پرنده ای، گُلی رنگین است در ماتم گل پرنده می موید و گل از داغ دل پرنده داغ آجین است فانوس هزار شعله اما در باد می سوزد و سرخوش است و چین واچین است یعنی که به اشک و مویه خود گم نکنی از عشــــق هر آنچه می رسد شیرین است
سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی ما را ز سر بریده می ترسانی ما گر زسر بریده می ترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
در آتش و خون پرنده پر خواهد زد بر بام بلند خانه پر خواهد زد امشب که دوباره ماه بالا آمد می آید و باد پشت در خواهد زد
یک ساقه ی سبز در دلم خواهد کاشت مهتـــاب بر آن شبنم تـر خواهد زد صد جنگل صبح در هوا می شکفد خورشیـــــد به شاخه ها شرر خواهد زد
سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی ما را ز سر بریده می ترسانی؟ ما گر زسر بریده می ترسیدیم در محفل عاشقان نمی رقصیدیم محمد اصفهانی
|