عاشقانه 133
حس میکنم کنار تو از خود فراترم
درگیر چشمهای تو باشم رهاترم
دلتنگیام کم از غم تنهایی تو نیست
من هرچه بیقرارترم...بیصداترم
گاهی مقابل تو که میایستم نرنج
پیش تو از هر آینه بیادعاترم
قلبی که کنج سینهی من میزند...تویی
من با غم تو از خودِ تو آشناترم
هر لحظه اتفاق میافتم بدون تو
از مرگها و زلزلهها بیهواترم
حالم بد است...با تو فقط خوب میشوم
خیلی از آنچه فکر کنی مبتلاترم...
اصغر_معاذی
......
زنگ زدم
زنگ زدم که بگویم
فردا شاید بروم
و به این زودی برنگردم
فقط آب تنگ ماهی را عوض کن
و هر وقت قهوه می خوری
از یاد نبر
ته فنجانت را نگاه کنی
نیستم اما قرارمان را فراموش نکن
هرگز،
بی من فروغ نخوان
بی من عود نسوزان،
به کسی دل نبند.
عطرت را….
عطرت را حرام کسی نکن که من نیست.
و حواست به سرشانه ی پیراهنت هم باشد
بوسه ها و دعاهایت را
به چهار طرف
و محض احتیاط
به هشت طرف فوت کن
زنگ زدم که بگویم
گاهی به یاد من بیفت
و به سیاره ام نگاه کن
که زیاد دور نیست
و گل سرخی هم ندارد
و اگر به سینما یا تاتر رفتی
دو بلیط بخر
یکی از همین روزها،
دوباره به رویایت ،
باز خواهم گشت.
با گیسوانی خوشبخت تر از پیش ..
زنگ زدم که همه ی اینها را بگویم
اما کسی گوشی را برنداشت...