عاشقانه 56
داد ازین طرز مسلمانی
که هرکس درنظر
قبله را میجوید ، اما
از خدا برگشته است !
فاضل_نظری
.......
نازکم !
چشمانت
قدیسه ایست که
تمام مردم شهر
برای
در آغوش کشیدنش
مست و برهنه
در حضور شیطان
زانو می زنند !
معصومه_قنبری
.........
تا دمِ ظهر می خوابم
که صبح بخیر گفتن هیچکس را نشنوم!!!
دلشان خوش است
اصلا کدام صبح؟ کدام خیر؟
وقتی توِ لعنتی
انقدر نیستی..
نسترن_علیخانی
........
هر طرف رو کن و تردید نکن سویٖ منی
باز در چشم رس دیده ی پرسوی منی
مهدی_فرجی
........
تو که یک گوشٖه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
نیست دیگر بخرابات خرابی چون من
باز خواهی که مرا سیل دمادم ببرد
حال آن خسته چه باشد که طبیبش بزند
زخم و بر زخم نمک پاشد و مرهم ببرد
پاکبازی که تو خواهی نفسی بنوازیش
نه عجب باشد اگر صرفه ز عالم ببرد
آنکه بر دامن احسان تواش دسترسی است
به دهان خاکش اگر نام ز حاتم ببرد...
عماد_خراسانی
.......
چشم مستش عین ناز، ابروی مشکین ناز محض!
این چه توفان است یارب، ناز بر بالای ناز !؟
بیدل_دهلوی