با شاعران -وصل /وصال یار
سعدی:
ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست
گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست
حافظ:
مرا امید وصال تو زنده می دارد
وگرنه هر دمم از هجر توست بیم هلاک
مولوی:
ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشان عشق را نالان مکن
فخرالدین ابراهیم عراقی:
یک لحظه دیدن رخ جانانم آرزوست
یک دم وصال آن مه خوبانم آرزوست
شهریار:
نه وصلت دیده بودم کاشکی ای گل نه هجرانت
که جانم در جوانی سوخت ای جانم به قربانت
صائب تبریزی:
گر به هجران شادمانم از امید وصل اوست
در قفس،بلبل صفیر از شوق گلشن می کشد
رهی معیری:
برون نمی رود از خاطرم خیال وصالت
اگر چه نیست وصالی،ولی خوشم به خیالت
امیر معزّی:
مرا خیال تو هر شب دهد امید وصال
خوشا پیام وصال تو بر زبان خیال
اثیرالدین اخسیکتی:
امشب منم و وصال آن سروبلند
کز لعل لبش چاشنی ای داده به قند
ایرج میرزا:
چگونه کوته خواهم شبی که اندر وی
وصال دوست مهیّا و برگ عشرت،ساز
رضایی کاشی:
از بس که وعده می دهی و می کنی خلاف
امروز در وصالم و باور نمی کنم
نجاتی اصفهانی:
شب وصل است و می نالم که شاید چرخ پندارد
که امشب هم شب هجر است و دیر آرد به پایانش
یوسف قزوینی:
چه کوتاه است شب های وصال دلبران یارب
خدا از عمر من بر عمر این شب ها بیفزاید
🌹🌹🌹منبع کانال دانشرام