با شاعران . سفر
موضوع: سفر
سعدی:
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی
حافظ:
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
صادق سرمد:
هر جا که سفر کردم تو همسفرم بودی
وز هر طرفی رفتم تو راهبرم بودی
مهدی سهیلی:
خوش آن زمان که امید دل من از سفر آید
ز پشت ابر غم آلوده ماه من به در آید
صائب تبریزی:
هر کس که بی رفیق موفّق کند سفر
باخود هزار قافله تشویش می برد
عارف قزوینی:
عمرم گهی به هجر و گهی در سفر گذشت
تاریخ زندگی همه در دردسر گذشت
کلیم کاشانی:
رفت عمرم در سفر چون موج و نتوانم «کلیم»
گوشه ی امنی در این دریای بی حاصل گرفت
واقف هندی:
به سفر رفتی و خوبان همه گیسو کندند
در فراق تو عجب سلسله ها بر هم خورد
ابوالحسن ورزی:
مه من گذشت سالی که تو از سفر نیایی
به شب سیاه بختان چو سپیده در نیایی
عبید زاکانی:
می روم دست زنان بر سر و پای اندر گل
زین سفر تا چه شود حال و چه آید به سرم
اخوان ثالث:
نه بخت، فسون نه چرخ جادو کرد
نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد
🌹🌹🌹 منبع کانال دانشرام