قند پارسی.

فرهنگ و ادب
آخرین مطالب
آخرین نظرات

عاشقانه 19

شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۱۸ ب.ظ

شهری به فتنه شد که فلانی از آن ماست

ما عشق باز صادق و او عشق دان ماست

آنجا که دست ماست درو حلقه زان اوست

وانجا که پای اوست سر و سجده زان ماست

هر دل که زیر سایهٔ زلفش نشان دهند

مرغی است پر بریده که از آشیان ماست

تا بر درش به داغ سگی نامزد شدیم

گردون درم خرید سگ پاسبان ماست

با ترک تاز شحنهٔ عشقش میان جان

سلطان عقل هندوی جان بر میان ماست

پیغام دادمش که نشانی بدان نشان

کز گاز بر کنارهٔ لعلت نشان ماست

مگذار کاتشی شده بر جان ما زند

این هجر کافر تو که آفت رسان ماست

هم خود ز روی لطف جوابم نوشت و گفت

خاقانیا مترس که جان تو جان ماست

..........

در کویر نا آشنای 

باورهای سوخته

جای اندوه

هزاران ساله است مارا

ای غزل!

که نردبان شایدها

تورا

به آسمان

نخواهد برد

.........

👈  ڪلیڪ


گفته بودم شادمانم؟ بشنو و باور مکن ! 

گاه می لغزد زبانم، بشنو و باور مکن ! 


گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟ 

گفتم آری می توانم ... بشنو و باور مکن ! 


عشق اگر افسانه می سازد که در زندان دل 

چند روزی میهمانم ، بشنو و باور مکن !


در جواب نامه فرهاد اگر شیرین نوشت:

."با همه نامهربانم" ، بشنو و باور مکن !


گاه اگر در پاسخ احوال پرسی های تو 

گفته بودم شادمانم ، بشنو و باور مکن !


___🌹سجاد_سامانی    

..........

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۱۲
م.ر م.س

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">