مرگ قو
جمعه, ۴ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۰۸ ب.ظ
⚘⚘⚘مرگ قو ⚘⚘⚘
شبی که راه به آیین آبرو بستند
خبر رسید که شمشیرها ز رو بستند
دهان دریده نشستند و همچو خار سه پَر
به بغض و کینه و غم راه بر گلو بستند
به جای سُفتن دُر دری در این بازار
به تنبلی و هوس نقش بر کدو بستند
برای آن که حمیدی* دومی باشند
تمام زندگی خود به "مرگ قو "* بستند
شراب خانگی عشق را رها کردند
به دوره گردی شب خویش، بر لبو بستند
چنان دروغ فراگیر لفظشان شده است
که راه را به دل پاکِ راستگو بستند
نمی رسند به ژرفای رمزناک سکوت
خَسان چه طرف از افسون های و هو بستند
به روی کار بیفتاد تا که بخیه زشت
به رختِ حرمت خود حربه رفو بستند
کتاب باورشان را که خوب می خواندی
نمازهاست که یک عمر بی وضو بستند
بگیرد آه وطن دامن چنین اوباش
که صد امید به همراهی عدو بستند
*استاد دکتر حمیدی شیرازی شاعرِ غزلِ معروفِ مرگ قو
#دکتر_عبدالرضا_مدرس_زاده
۹۶/۰۱/۰۴