سپندارمذگان(ولنتاین ایرانی)
لطفاًبه ادامۀ مطلب رجوع کنید.
سپندارمذگان ( ولنتاین ایرانی )
«کیومرث فلاحی »درباره
اختلاف در برگزاری جشن سپندارمذگان در 29 بهمن و پنجم اسفند اظهار میکند: جشن
اسفندگان در اسفندروز از ماه اسفند برگــزار میشد و طبق تقویم ایرانــــــی قدیم
این جشن قاعدتا پنجم اسفندماه برگزار می شد. طبق تقویم خیامی این جشن به 29 بهمنماه
بر میگردد؛ زیرا در تقویم خیامــــی شش روز به ماههای بهار و تابستان اضافه شده
است و اگر از این ماهها 6 روز را کم کنیم 29 روزه میشود اما باز هم اختلافــی در
برگزاری این جشن وجود دارد و برخی جشن اسفندگان را 29 بهمن و برخی دیگر هم پنجم
اسفند برگزار میکنند.
وی
میافزاید: بسیاری معتقدند که جشن سپندارمذگان را 29 بهمن ماه برگــــــزار کنند و
این روز فاصلهی کوتاهی با ولنتاین دارد. خوب است اگر ایرانیان میخواهند به هویت
اصلی خودشان برگــــــردند، به جشنهای میهنیشان توجه بیشتری نشان دهند؛ زیرا در
این جشن هم مهر و هم دیدن خویشان وجود دارد و دین اسلام هم با چنین مــواردی
مخالفتـــی ندارد کما اینـــکه نوروز، مهرگان و یلدا را هم به رسمیت شناخته و
ایرانیان آن را برگزار میکنند.
او
ادامه مـــــیدهد: در غرب
به دنبال رویدادهایی هستند که آن را سمبل کنند به همین دلیل جشن ولنتاین را تبلیغ
میکنند در حالی که از فلسفه آن بیخبر هستند اما ما فلسفه جشنهایمان را میدانیم.
بسیاری از این مراسم از شرق به غرب رفته و بسیاری از نمادها متعلق به ایران بوده
است. شاید از هر جوانی که سوال کنید داستانهای ولنتاین را که در شبکههای اجتماعی
دست به دست می چـــــرخد بدانند، ایـن داستانها همانندی شده است اما اصل آن در
ایران شکل گرفته است. همان طـــور که بسیاری از پژوهشگران بر این باورند اصل
مراسمی که در کریسمس برگزار میشود، مربوط به داستان زایش مهر در ایران است.
داستانهای متفاوت ولنتاین مورد تأیید نیستند
این
پژوهشگر اضافه مـــیکند: داستانهای متفاوتی که درباره ولنتاین وجود دارد مورد
اتفاق پژوهشگران غربی نیست؛ در حالی که پژوهشگران ایرانی درباره سنت و روایتهای
جشن سپندارمذگان اتفاق نظر دارند و عمده کسانی که روی فرهنگهای تطبیقی که از
باستان باقی مانده، کار کردهاند، این جشن را مربوط به ایران باستان میدانند.
فلاحی بیان میکند: در ایران باستان هر ماه از سال 30 روز و هر روز یک
نام داشت. 12 روز در ماه به اسم ماههای سال (از فــروردین تا اسفند) تعلق داشت.
هر زمانـــی که اسم ماه و روز یکی میشد، ایرانیان آن روز را جشن میگرفتند. برای
مثال اسفندروز از ماه اسفند. برگـــزاری
این جشنها موارد مشابهی با هم داشتند از جمله پهن کــردن سفـره که بخشش و همــــدلی
بین مردمان را در برداشت و از دهش ایرانی در مهماننوازی سرچشمه میگرفت. این رسم
بعد از اسلام هم با انداختـن سفره و دادن ولیمه تسری پیدا کرد.
او
با بیان آن که واژه جشن از "یَسن" به معنــی ستایش خداوند آمده و هر
کدام از جشنهای ایرانیان نیایش خاص خودش را داشته است ، میافزاید: البته شادیهایی
مثل موسیقی و بازیهای خاص نیز با این جشنها همراه بوده است.
اصطلاح فلانی "آدم خاکی است" از کجا آمده است؟
این
مدرس دانشگاه میگـــــوید: جشن اسفندگان یک جشن آیینی و ملی است و واژهی آن از
سپندارمذ که یکی از امشاسپندان است گرفته شده. امشاسپندان شش فرشته بودنــد که با
ایزد سروش هفت یاور مقدس می شدند و بر طبیعت حکمرانی میکردند و هر کدام از این
یاوران طبیعت و ایزدان گیتـــی مسئــول یک چیــــز بودند. نماد اسپندارمذ خاک است
و فرشتهای است که خاک، باروری و فروتنی را به همراه دارد. در باورهای ایران زمین
زاینــده و باور است و همه موجــــودات از زمین زاییده شدهاند به همین دلیل حالت
مونث و مادری دارد. هنـــوز هم ما به سرزمین مام میهن میگوییم. به نوعی سپندارمذ
فرشته زن، مادر و دانش است. در باورهای ایرانـی نخستین زن و مرد جهان «مشی» و «مشیانه»
از گیاهی به وجود میآیند که برخی اسم آن را مهرگیاه نامیدهاند و زمین مادر انسانها
و آدمیـــان و همهی موجــــودات است، به همین دلیل در باورهای قدیم برای زمین
ارزش بسیاری قائلاند.
فلاحی ادامه میدهد: فرشته اسپندارمذ در پـــی آن است که زمیـــن خرم
و پاک باقی بماند همان طور که مادران هم در خانه چنین نقشی را دارند. سپندارمذ یک
واژه اوستایی به معنی "سپند آرمیتی" است. "سپند" به معنی برکت
بخش و مقدس و "آرمیتی" که به شکل "آرمیتا" مطـــرح میشود، به
معنـــی فروتن است. "سپندارمیتی" به معنــی فروتن برکت بخش مقدس است.
اصطلاح فلانی "آدم خاکی
است" از فلسفه کسانی که فروتنــی مــیکننـد گرفته شده است. بسیاری از بــــزرگان
دربـاره جشن سپندارمذگان صحبت کردهاند از جمله "ابوریحان بیرونی" که کتابی به نــــام "آثارالباقیه" دارد و در آن آورده است،
ایرانیـان باستان روز پنجم اسفنـــدماه را جشن میگرفتند و از واژه
"مردگیران" در این جشن نام برده است، برخی هم چون در آن روز مردان به
زنان هدیه میدادهاند فکر کردهاند این واژه "مزدگیران" بوده است.
روزی که زنان قدرتمند میشوند
او بیان میکند: هنوز هم در برخی از مناطق ایران مثل "آب
اسک" لاریجان این جشن برگزار میشود و مراسمی هم به نام « برفچال » دارند.در
این روز مــردان از روستا بیرون رفته، بـــرفها را جمـــع و درون یک چاه مــــیریزند
و زنان در دِه فرمانروایی میکنند. در چنین روزی اگر مردی در دهِ پیدا شود، زنان
آن را مجازات مـیکنند. منبع این جشن هم به اسپندارمذگان برمــیگردد. مانند این
جشنها در ارتفاعات زاگرس و نیاسرکاشان نیز بــرگزار مـــیشود. در چنین روزی زنان
قدرت داشتند و همهی کارهای آنها را مردان انجام میدادند. در واقع این روز متعلق
به زنان بوده اما نه به معنای امروزی روز زن در فرهنگ های اروپـایی . درواقع جشن
سپندارمذگان روز همســر، مادر،خواهر و زن است و بحث جنسیتــی خاصـــی ندارد و
بیشتر بحث مهرورزی به مادر، خواهر، همسر و زن دارد و با نام گذاری این روز میخواستند
نقش مهم زن را گوشزد کنند.
این
پژوهشگر مــیافزاید: در برخی از مناطق نیز آش خاصی میپختند و هنوز هم در نیاسر
کاشان آن را میپزند که به آش اسفنــــدی معروف است و با بلغور، نخود، چغندر،
بادام ، برگه میوههای خشک شده و سبزی پخته میشود. در این روز معمولاً زنان لباسهای
شاخص میپوشند، اسفند دود میکنند. سفـــرهی اسفندی پهن کرده و روی آن را با جامهایی
از شیر و تخم و مرغ که نشانههایی از اسفند است و همچنین میوههای فصل به ویژه سیب
و انار، شاخهای گل، برگههای خشک آویشن تزیین میکنند. همچنین زنان در پاشنههای
در آب آویشن میریزند، این امــر شایــد نثار زمیــن است، زیرا چهار عنصر اصلی آب،
آتش، باد و خاک باشد نثار زمین میکردند، قدردانی از زمین آب آویشن پاشیدن است و
هنوز هم هموطنان زرتشتی در یزد این کار را انجام میدهند.
او
بیان مـــیکند: در این روز در برخی از مناطق ایران سمنو میپزند و خوراکی است که
به سپندارمذ و بانوی زمین تقدیم مــیشود زیرا از گندم که از دل زمین بیرون مــیآید
به عمل میآید. به نظر میرسد نیاکان ما خوب میدانستند چطور با طبیعت ارتباط
برقرار کنند، به همین دلیل چنین روزهایـی را به مادر، همسر و خواهر خود تقدیم میکردند.
از طرفی نگهبان زمین زنان پارسا و شوهـــردوست است که با این جشـــن این موضــوع
را به نوعــی گوشـزد میکردند. برای مثال این موضوع را در شعر فردوسی هم میبینیم که
در گفتوگو با همسرش میگوید:
بدان سرو بُن گفتم ای ماه روی مرا امشب این داستان بازگوی
هَمَت گویـــم و هم پذیرم سپاس کنون
بشنو ای یار نیکی شناس.
فلاحی میگوید: همه این مراسم برای قدردانی از نگهبان زمین است. میدانیم
که مادران خانه را بوجود آوردهاند و میگویند واژه زن با خانه منشا واحدی دارد به
همین دلیل دور نیست که بگوییم زن و مادر نگهبان خانه و زمین هستند و سرباز برای
مام میهن فداکاری میکند.
منبع:ایسنا