دلتنگی های جمعه 2
باز هم جمعه و معشوقه من در سفر است
باز هم وسوسه دارم نکند پشت در است!؟
باز هم جمعه و دلتنگی و یک بغض عجیب
باز هم همدم تنهایی من چشم تر است...
مسعود_محمدپور
.......
یکبار یک جمعه در یک جمعی، گفتم چه میشد اگر "جمعه" نبود، آدم یکبارگی از پنجشنبه، وارد شنبه میشد!
خندیدند.
آنها که چشم به در نیستند، باید هم بخندند آخر نمی دانند که
"جمعه ها"،
فقط صبح اَش قابل تحمل است.
ولی ظهر که میشود...
ظهر که رد میشود...
بعد ِ ظهر که میشود...
آخ از این بعد از ظهر...
آخ
از
این
عصر ِ
بی تمام ِ
جمعه های ِ
انتظار!
لاکردار تمام نمیشود.
غروب
غروب را بگو
خورشید مگر غروب میکند!؟
انگار او هم منتظر کسی ست!
بین خودمان بماند، این جمعه هم یواشکی آرزو کردم کاش "جمعه ای" وجود نداشت، اگر هم بود کاش فقط تا ظهر طول میکشید.
........
جمعه
نا کوک ترین
سیم ساز هفته است!
با حجمی از انتظار و
انتظار و
انتظار ....😔
........
جمعه یعنی
شمارش روزهای هفته ای
که باز
بی تو گذشت...
یعنی
انبوه دلتنگی هایی
که عاجز می شوم
از شمارش شان
در یک روز..!
بهنام_محبی_فر
........
جمعه تلخ ست نه برای همه
حتی عصرش،شدآشنای همه
آنکه در رنج ودرد تنهایست
فکرشنبه ی ناز ورویایست
آنکه در غربت دل خویش است
جمعه بغض و شروع تشویش است
عصر جمعه برای ماست عزا
درد دل می شودبزرگ ورسا
حذف کن جمعه را ز زندگی ات
قرص خوابی بخور به بندگی ات
اینهمه ازبدی جمعه مگو
جای آن،یار نیک خودبرجو
تاسحرپیش او بمان،قشنگ بمان
مثل گل باش ورنگ رنگ بمان
صبح شنبه چو آید از نفسی
گریه کن از فراق جمعه، بسی
جمعه ات میشود چنین زیبا
که روی آغوش گلی. رعنا
محمد ابراهیم پژوهش .صابر
بداهه