قند پارسی.

فرهنگ و ادب
آخرین مطالب
آخرین نظرات

عاشقانه 40

جمعه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۲۳ ب.ظ

آنروز که در محشر مردم همه گرد آیند


ما با تو در آن غوغا دزدیده نظر بازیم


عبید زاکانی

.........

خیال تو دل ما را شکوفه باران کرد

نمیردآن که به هرلحظه یادیاران کرد


نسیم زلف تو در باغ خاطرم پیچید

دل خزان زده ام را پر از بهاران کرد


چراغ خانه ی آن دلفروز روشن باد

که ظلمت شب مارا ستاره باران کرد


دو چشم مست تو نازم به لحظه های نگاه/که هر چه کرد به ما ناز آن خماران کرد


من از نگاه تو مستم بگو که ساقی بزم/چه باده بود که در چشم نازداران کرد


به گیسوان بلندت طلای صبح چکید

ببین که زلف تو هم کار آبشاران کرد


دو چشم من که شبی از فراق خواب نداشت/به یاد لاله ی رویت هوای باران کرد


به روی شانه چو رقصید زلف او ز نسیم/چه گویمت که چه با جان بیقراران کرد؟


هزار نغمه ز بلبل به شوق یک گل خاست/چنین هنر غم دلدادگی هزاران کرد


گلاب می چکد از خامه ات به جام غزل/شکفته طبع تو را روی گلعذاران کرد

مهدی سهیلی

.......

.


نمیدانی!؟

جمعه خود منم''

که دارم دوست داشتنت را،

به سبک دلتنگی ورق میزنم،

میخوانم''

درخاموشی آوایم،فریاد ی نشسته...

جمعه حال عاشقانه ایست،،،که تمام خودش را

یکجا با احوال شوریده ام

برسرت خراب میکند!

دل میدهد،دل میبرد،،

تو باشی''

تا عشق''سرگرم چشم هایت شود...

ازلبانت شکوفه های سیب دست چین کند...

عطر بهار را،روی شانه هایت بوکند...

انگشت هایت را بگیرد،

تو آوای صدایت،ترنّمی دلنشین شود...

عشق ببارد...

دوست داشتن'' را

عمیق تر نفس بکشی''

عمیق تر نفس بکشی  ''

.......

‍ ‍ .



تمام روزهای جمعه با همه دلتنگی هایش را نذر آمدنت میکنم ...

تو فقط بیا...

نگاه کن من دور از چشم همه ی مردم شهر چقدر به سقاخانه ی متروک پشت امامزاده ی تنهای آن سر شهر دخیل آرزوهایم را گره زدم...بیا شماره کن ببین دیگر جایی برای گره زدن ندارد این میله ها...تو فکر میکنی این گره ها مرا به تو نزدیکتر میکند؟؟

فکر میکنم وقتی که برمیگردم کسی دور از چشم من گره ها را باز میکند...

برای همین است که ندارمت ..

برای همین است که دوری...

برای همین است که نیستی...این جمعه را دیگر از پای سقاخانه برنمیگردم مینشینم روبروی ضریحش تا مچ آن کسی که دخیل آرزوهایم را باز میکند..

بگیرم...........

........


ترسم این است نیایی نفسم تنگ شود

نقش رویایی تو هی کم و کم رنگ شود


ثانیه گُم بشود عقربه ها گیج شود

دل خوش باورم آواره و دلتنگ شود


ترسم این است از این خانه دلت قهر کند

قصّه ها کَم بشود فاصله فرسنگ شود


نکند بوسه بمیرد خبرش گم بشود

دل شکستن نکند مایه ی فرهنگ شود


نکند فاحشه گی معنی لبخند دهد

بوسه ای گُل بدهد ترجمه اش ننگ شود


نکند شاخه ی لرزان بشود شانه ی من

هق هق گریه ی بندآمده آهنگ شود


تلخی قهوه ی لب های تو زجرم بدهد

لب بچیند دل و با گریه هماهنگ شود


وای اگر در دل مرداد زمستان بشود

قلب بی عاطفه ات یک سره از سنگ شود


سینه را آه! دل سنگ تو آزار دهد

وای اگر سادگی ام ..مایه ی نیرنگ شود

علی_نیاکوئی_لنگرودی

........

‍ ‍ .



جمعه ها محبوسم در حباب شیشه ای تنهایی..

شناور بر رودخانه ی اندوه که از زیر پل دلتنگی ها عبور میکند و در نهایت میرسد شاید پای درخت بید مجنونی که من در روزهای بیخبری کودکی پای آن گنجشکهای مرده را دفن میکردم...

چقدر کشدارند این جمعه های خاکستری بهار قد کشیده در امتداد چشمهای منتظر آنهایی که شبهای فراق را به امید صبح وصل پلک بر هم نمیگذارند...من دلم کمی از هوای بودنت را میخواهد که این حباب پر شده از نفسهای مسموم بی تو مرا دیر یا زود از پا در خواهد آورد...

مرا به وعده ی آمدن شنبه هایت دلخوش نکن ...

برای جمعه های بی تو بودنم فکری کن ..جمعه را تنهایی نمیشود.....

........

‍ ‍ 

.


جمعه روز ای کاش های من است...

تمام روزهای هفته تو را آرزو میکنم و روزهای جمعه بر مزار مشتی آرزو اشک میریزم...چه میشود کرد وقتی دنیا آبستن آرزوهای هزار ساله است اما فقط نوزادهای بی سر مرده به دنیا می آورد...زمان از حرکت نمی ایستد و روزگار مدام چوب دیگری لای چرخ زندگی آدمها میگذارد...

ای کاش در روزگاری جز این عاشقت میشدم در زمانی که دنیا مهربانی میزایید و جهان معطر از عطر نفسهای مردمان عاشقی بود که زیبایی یکدگر را با چشمهای بسته بدون هیچ چشمداشتی باور داشتند...

ای کاش از لابه لای همین سطرهای خط خطی پریده رنگ دست تو ناگهان از آستین روزگار بیرون می آمدو.....



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۲/۰۸
م.ر م.س

نظرات  (۱)

I like the valuable information you provide in your articles.
I'll bookmark your blog and check again here frequently.
I am quite sure I will learn lots of new stuff right here!
Best of luck for the next!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">