با شاعران- آمدن یار
سعدی:
آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم
تا برفتی ز برم صورت بی جان بودم
صائب تبریزی:
«صائب» ز خوشی ها که در این عالم فانی است
ماییم و همین لذّت دیدار و دگر هیچ
رعدی آذرخشی:
یار باز آمد و غم رفت و دل آرام گرفت
بخت خندید و لبم از لب او کام گرفت
حافظ:
دانی که چیست دولت ،دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
همایون اسفراینی:
گر نگشتم شاد و خندان از تو ای قاصد ،مرنج
ذوق پیغام و خبر چون لذّت دیدار نیست
ایرج میرزا:
وه، چه خوب آمدی صفا کردی
چه عجب شد که یاد ما کردی
همام تبریزی:
با ما نفسی بنشین کان روی نکو دیدن
هم چشم کند روشن،هم عمر بیفزاید
وحشی بافقی:
چیست باز این زود رفتن یا چنین دیر آمدن
بعد عمری کامدی بنشین زمانی پیش ما
باستانی پاریزی:
امشب از لطف به دلداری ما آمده ای
خوش قدم باش که بسیار بجا آمده ای
گلبن:
هر روز که چشم خویش را باز کنم
با دیدن تو روز خوش آغاز کنم
🌹🌹🌹